داستان شرکت تری ام (۳M) و به طور خاص داستان برگه یادداشت چسبی- پست ایت آن، یکی از داستانهایی است که میتوانیم از آن بیاموزیم و یا برای موفقیت درکسب و کار هنریمان از آن الهام بگیریم.
اگر موافقید بیایید این داستان کوتاهِ خواندنی و الهامبخش را که از کتاب “ساختن برای ماندن” جیم کالینز و جری پوراس” انتخاب کردهام، با هم بخوانیم:
داستان برگه یادداشت چسبی- پُست ایت
جفری نیکلسون یکی از کارمندان شرکت تری ام (3M) تعریف میکند:
“در سال ۱۹۷۴ روزی از روزها وقتی من در گروه کُر کلیسا آواز میخواندم یکی از آن لحظات خلاقیتآمیز فرا رسید.
صفحههای مربوط به آوازهایی که قرار بود بخوانیم با کاغذهایی کوچک علامتگذاری میکردیم.
گاهی علامتگذاریمان به هم میخورد، یعنی این کاغذهای کوچک جابه جا میشدند و ما آن آوازها را گم میکردیم.
پس باید راه حلی پیدا میکردم،
باید چسبی تهیه میکردم یا بهتر بگویم در آزمایشگاه اختراع میکردم که باعث چسبیدن آن کاغذها بر روی صفحه مورد نظر میشد؛
بنابر این، تصمیم گرفتم چسب اسپنس سیلور را امتحان کنم.
در مورد چسب اسپنس سیلور نیز باید بگویم که آقای اسپنس سیلور بر اساس قانون پانزده درصدی آزمون و خطا و پس از صرف زمان زیاد موفق به ابداع چسب موردنظرش شده بود.
در هر صورت، رمز موفقیت من در این بود که ایده ی خودم را به آزمون گذاردم و موفق شدم.”
برگردیم به جیم کالینز و جری پوراس. آنها میگویند:
از این داستان، چه میتوانیم بیاموزیم؟
فکر می کنم از جمله درسهایی که میتوانیم از این داستان برگه یادداشت چسبی – پُست ایت بیاموزیم، (همانطور که جیم کالینز و جری پوراس هم بر آنها تاکید میکنند) این است که:
به خاطر داشته باشیم که حرکت ما شاید با لغزش و خطا همراه باشد، اما این با سکون و ایستادن فرق میکند؛ در هر صورت ما از حرکت بازنایستاده ایم و حرکتی رو به جلو داریم. که خیلی بهتر از این است که هیچ کاری نکنیم.
به نظر شما، باز هم نکتهای هست که بتوانیم از این داستان، بیاموزیم یا از آن الهام بگیریم؟