توی کتاب برند محبوب نوشتهٔ کوین رابرتس، مطلبی رو خوندیم که فکر کردیم ممکنه خوندنش برای شما هم مفید و الهام بخش باشه.
رابرتس به اهمیت نقش احساسات در تصمیمگیری انسانها اشاره میکنه و میگه:
انسانها به احساسات مجهزند، نه منطق.
بعد در همین زمینه صحبتی رو از موریس لِوی، رئیس شرکت تبلیغاتی پابلیسیز گروپ نقل میکنه:
“مصرفکنندگانی که کاملا بر اساس اطلاعات و واقعیتها تصمیم میگیرند، حداقل جمعیت جهان را تشکیل میدهند.
آنها افرادی هستند بدون احساسات یا شاید وقتی صبح خانه را ترک میکنند، قلبها و احساسات خودشان را در یخچال میگذارند و فقط وقتی شب دوباره به خانه برمیگردند آنها را از یخچال درمیآورند؛
هر چند برای این افراد هم همیشه محصولاتی وجود دارد که آنها را بر اساس تمایل و احساساتشان میخرند.
در هر حال، بیشتر جمعیت جهان با عقل و قلبشان یا اگر بهتر بگوییم، با احساساتشان کالاها را میخرند و مصرف میکنند.
آن ها به دنبال دلیل منطقی هستند: محصول چیست و چرا این انتخاب برتر است؟
اما در نهایت، بر اساس احساسات تصمیم میگیرند: “دوستش دارم. این را ترجیح میدهم، حس خوبی به این دارم.”
کارکرد این فرایند بسیار زیرکانه است. بیشتر اوقات، قبل از اینکه چیزی را جزء به جزء ببینید، درباره چیستی آن حسی خاص دارید.
شما پیش از فهمیدن حس میکنید.
کلید اصلی اینکه افراد درباره برند به احساس مثبتی برسند، ایجاد احساس خوب در آنهاست.
این چیزی است که تفاوت ایجاد میکند.
در شرایطی که کاهش هزینهها از اهمیت بالایی برخردار است، به دست آوردن دوباره احساسات در تجارت بسیار سخت است.
در نتیجه، تصمیمگیری مردم پرتنش و تحت فشار است.
از این رو، منطقی بودن اطمینان خاطر بیشتری ایجاد میکند؛ در عین حال احساسات بسیار ارزشمندند، هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت.”
(موریس لوی – شرکت پابلیسیز گروپ، پاریس)
شاید بد نباشه در رابطه با کاری که انجام میدیم کمی هم به این موضوع فکر کنیم.